در زندگی یک روز هایی هست
که نمیدانی دقیقا چه میخواهی !
نمیدانی چه مرگت است !
فقط میدانی که خوب نیستی ..
از همان خوب نیستم هایی که
با یک احوال پرسی ساده لب وا نمیکند …
باید یک نفر بنشیند دست بگذارد روی شانه ات
از ته دل بگوید :
چه مرگت است دیوانه جان ؟
سفت بغلش کنی و تمامِ خوب نبودن هایت
از چشم هایت بزند بیرون …
مهم نیست چگونه دلت گرفته
یا چرا ..
مهم همان آدمی ست
که باید خوب نبودنت را ببیند …
خودمانیم !
چقدر از این احوال پرسی های جانانه
به هم بدهکاریم ..
چقدر …

نظرات شما عزیزان:

ALONE WOLF NIGHT

ساعت13:02---23 تير 1399

از این روزا کم نداشتم....
دست مریزاد عالی بود...

بهناز

ساعت7:12---26 خرداد 1395

راستی سهیلا جان فکرکنم امسال کنکور داشته باشی دیگه تماام انرژیت را بذار. زودتموم میشه.
پاسخ:بله عزیزم . احساس خستگی میکنه ادم روزای اخر رو . گیج شدم . کلا زمان مث برق میگذره

بهناز

ساعت7:10---26 خرداد 1395

سلامچقدر قشنگ بود.آره واقعا
پاسخ:سلام
پاسخ:پاسخام نصفه میاد

پرنیان

ساعت7:11---21 خرداد 1395

سلام سهیلا جون.خوبی؟ نماز وروزه هات قبول باشه
مرسی ازبابت متن زیبات
واقعا که گاهی هیچی حال آدم روخوب نمیکنه جزهمین مدل احوالپرسی
پاسخ:سلام پرنیان جان . مرسی شما خوبی؟! همچنین برای شما
دقیقا . ولی حیف که چنین افرادی برای احوالپرسی نادرن

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: